حکمرانی جهانی ، نظریه مسلط در جهان معاصر
دکتر عبدالعلی قوام ، دکتر سیامک بهرامی
امروزه حکمرانی جهانی هم یک مفهوم در سیاست بین الملل است و هم صرفا از نگاه یک نوع عقلانیت غربی بدون توجه به جهان توسعه نیافته مورد تجزیه و تحلیل و تفسیر قرار گرفته است . برای حل این دو مشکل این مقاله از یک الگوی پنج محوری با ایجاد دیالوگ میان تئوریهای سنتی و رادیکال بر سر مفهوم حکمرانی جهانی استفاده می کند و متاثر از این پنج محور در صدد ایجاد نظریه ای بر می آید که هم به رفع ابهام از مفهوم حکمرانی جهانی کمک کند و نیز جهان توسعه نیافته را به عنوان یک بازیگر فعال و کنش مند در عرصه حکمرانی جهانی وارد کند ، نظریه ای که در قالب آن حکمرانی جهانی به یک وضعیت و سیستم مسلط در جهان معاصر و نیز به یک نظریه جامع تبدیل می شود .