Loading...

مفهوم توسعه سیاسی

مفهوم توسعه سیاسی


تئوریهای توسعه مه در دهه 1950 مطرح گردیدند ، از بسیاری جهات با تئوریهای تکامل تاریخی و دگرگونیهای اجتماعی که افکار دانشمندان غربی را در دهه 1920 و 1930 اشغال کرده بود ، مباینت داشت . این نظریات نسبت به آینده انشان و جامعه برخوردی بدبینانه داشتند . در این خصوص برخی بر الگوهای تحول تمدنها و فرهنگهای خاص تاکید می کردند و سعی داشتند ظهور ، تکامل و سقوط جوامع انسانی را با یکدیگر مقایسه کرده و نهایت هر تمدنی را در زوال و نابودی آن مشاهده نمایند . گروهی دیگر بر این اعتقاد بودند که نهایت غرب در نابودی است و لذا به فرایند صنعتی شدن ، دموکراتیزه شدن ، شهرنشینی و انسان صنعتی و آثار تمدن صنعتی غرب که یکی ار آنها بی خویشتنی است برخوردی بدبینانه داشتند . در دهه 1950 و 1960 با توجه به پیشرفتهای قابل ملاحظه ای که بویژه در زمینه های اقتصادی و تکنولوژیک نصیب غرب شد ، با دیدی خوشبینانه نسبت به جوامع سیاسی برخورد شده و در بسیاری از مواقع از این تئوریها در چارچوب مدرنیزاسیون سخن به میان می آمد . در حالی که ابتدا واژه توسعه مترادف با توسعه اقتصادی و براساس معیارهای کمی مورد بررسی قرار گرفت ، ولی رفته رفته این برداشت دستخوش تغییر و دگرگونی شده و به زمینه های اجتماعی و سیاسی و فرهنگی توسعه توجه شد . بسیاری از متفکرین به این نتیجه رسیدند که در بسیاری از مواقع ، برخی از کشورهای جهان سوم به رغم برخورداری از منابع مالی قابل ملاحظه ، به علت وجود نارساییها و کمبودهایی در ساختار سیاسیشان ، قادر به بهره برداری صحیح از منابع موجود نیستند . در مراحل بعد ، پاره ای از دانشمندان به این نتیجه رسیدند که گرچه در مورد پارامترها و متغیرهای توسعه سیاسی ( مانند مشروعیت و مشارکت سیاسی ) اتفاق نظر وجود دارد ، لیکن به علت حاکم بودن سیستم ارزشی در جوامع گوناگون ، جریان توسعه سیاسی در کلیه جوامع به یک شکل و صورت نیست .


دفتر مطالعات سیاسی و بین المللی وزارت امور خارجه ، تهران ، پاییز 1369 .


ارسال نظر

(بعد از تائید مدیر منتشر خواهد شد)