Loading...

نمی توان به تعهدات اروپایی ها امیدوار بود

نمی توان به تعهدات اروپایی ها امیدوار بود


*آیا تحولاتی را که طی سالهای اخیر در عرصه بین الملل رخ داده ، می توان براساس همان رویکردهای دوره جنگ سرد تجزیه و تحلیل کرد ؟
نظام بین الملل به مدت نیم قرن به صورت دوقطبی عمل می کرد . با فروپاشی این نظام و پایان یافتن دوره جنگ سرد ، نظام بین الملل وارد مرحله جدیدی شده که از لحاظ بازیگران ، فرآیند بازی و قواعد حاکم بر آن با گذشته متفاوت است . نظام گذشته با دو رویکرد رئالیسم ( واقع گرایی ) و تا حدودی لیبرالیسم تفسیر می شد . در هر کدام از رویکرد های مذکور ، بازیگران از قواعد خاصی پیروی می کردند . در دوره جنگ سرد رقابت فزاینده ای میان دو بلوک شرق و غرب وجود داشت و این رقابت در مورد جنبش هایی که در کشورهای جهان سوم وجود داشت ، به خوبی قابل مشاهده بود . جنبش های مذکور اگر دارای گرایش های چپ بودند ، توسط شوروی حمایت می شدند و اگر دارای گرایش های غربی و حتی مذهبی بودند امریکا از آنها حمایت می کرد . نمونه های زیادی از این جنبش ها از امریکای لاتین تا آفریقا و خاورمیانه در دوره مذکور وجود داشت . حمایت از این جنبش ها ، بخشی از قواعد بازی بین المللی بود که توسط امریکا و شوروی و بقیه کشورها اجرا می گردید .
*وضعیت کشورهای جهان سوم در دوره مذکور چگونه بود ؟
برخی از این کشورها چون نمی توانستند از نظر ساختاری تغییراتی ایجاد نمایند ، به همین دلیل می خواستند تحت حمایت شوروی از ساختارهای موجود به سود خود استفاده کنند ، برای نمونه وقتی که بلوک غرب از حقوق بشر به عنوان یک ابزار سیاست خارجی استفاده می کرد ، شوروی و کشورهای طرفدار آن این موضوع را از زاویه اقتصادی پیگیری می کردند نه سیاسی . آنها مسائلی نظیر استثمار ، استثمار و اتوماسیون ( خودکار شدن صنعت و بیکاری ) را مصداق نقض حقوق بشر می دانستند و جنبه سیاسی ، حقوق بشر ، آزادی ها و دموکراتیزه شدن مطرح نمی شد ، در مقابل غرب از زاویه غیر اقتصادی به این موضوع می نگریست . نتیجه این وضعیت این بود که غرب در خیلی از موارد از کشورهای جهان سومی حمایت می کرد که حقوق بشر را نقض می کردند و امریکا در طول دوره جنگ سرد ، حامی نظام های دیکتاتوری در جهان سوم بود .
*این قواعد بازی در دوره پس از پایان جنگ سرد چگونه شد ؟
این قواعد دستخوش تغییرات اساسی شدند . امریکا از وجود یک دشمن سنتی محروم شد و به همین دلیل دیگر نمی توانست مثل گذشته به توجیه سیاست های امنیتی خود بپردازد . اگر چه امریکا و غرب از توان هسته ای برخوردار بودند ، اما هدف هایی که بر اساس آن می توانستند از این سلاح ها بهره برداری نمایند ، وجود نداشت . در این دوره مسائل مختلفی از جمله همکاری ، تعارض ، اعطای کمکها و ...دچار یک خلاء معنایی شدند .
*آیا طرح موضوع بنیادگرایی ، این خلاء را برای امریکا پر نکرد ؟
تلاش می شد که بنیادگرایی این خلاء را پر کند و حادثه 11 سپتامبر نیز در این رابطه برای امریکا مناسب بود . همین گروههایی که هم اکنون امریکا آنها را بنیادگرا و تروریست تعبیر می کند ، در دوره جنگ سرد ، دارای مشروعیت و بخشی از ابزار های غرب برای ایجاد موازنه بودند . رونالد ریگان رئیس جمهور سابق امریکا که به گروههای مذکور کمک می کرد ، در پاسخ به اعتراضات گفت : اینها مبارزان راه آزادی هستند ، نه تروریست . حالا همین  گروهها تروریست تلقی می شوند ، که این حاکی از یک تحول پارادایمی در روابط بین الملل است .  به این معنی که بعد از 11 سپتامبر ، امریکا با یک نگاه هنجاری به برخی مسائل می نگرد و براساس هنجارهای لیبرالیسم آنها را تفسیر می نماید و حال برای نمونه بر روی برخی مسائل نظیر سیستم آموزشی کشورهای عرب و منطقه تاکید می کند و می گوید این نوع آموزش ، افراد را برای اقدامات تروریستی جامعه پذیر می کند .
*نظر برخی ها این است که این گروهها ساخته و پرداخته غرب هستند و دارای استقلال عمل نیستند ، آیا شما هم چنین نظری دارید ؟
بعد از فروپاشی نظام دوقطبی ، تعداد زیادی از این گروه ها به حال خود رها شدند و این گروه ها که زمانی به علت تقابل لیبرالیسم و کمونیسم حمایت می شدند ، رها شدند و برخی از آنها نسبت به این مساله واکنش نشان دادند و لیبرالیسم غرب را عامل نابودی امپراتوری و دنیای اسلام تفسیر کردند . امریکا پس از حادثه 11 سپتامبر نهایت تلاش خود را به کار برد تا خلاء به وجود آمده پس از پایان جنگ سرد را با این حادثه جبران کند و حتی می توان گفت که امریکا عملا از حادثه 11 سپتامبر استقبال کرد . برخی از اقدامات گروه هایی که غرب آنها را تروریست قلمداد می کند ، مورد استقبال و استفاده امریکا قرار گرفته است . برای مثال پخش نوار ویدئویی اظهارت اسامه بن لادن که تنها چند روز قبل از انتخابات اخیر امریکا صورت گرفت ، باعث تقویت مواضع بوش گردید . البته قدرت های بزرگ همیشه براساس زمینه هایی که فراهم می شود از مسائل استفاده می کنند و حالا هم امریکا با تکیه بربنیادگرایی ، استراتژی خود را سازماندهی می کند .
*آیا گروهی خاص در هیات حاکمه امریکا از شزایط موجود استفاده بیشتر می کند و می خواهد سیاست خارجی امریکا را با توجه به این زمینه ها براساس اهداف خاص ساماندهی نماید . مثلا گروه محافظه کاران نو ...
این گروه یک رسالت خاص برای خود قائل است که به میزان زیادی از بینش های مذهبی و اعتقادی آن ریشه می گیرد . محافظه کاران نو سیاست جدید امریکا را یک ماموریت مذهبی می دانند . وقتی که گروه طالبان در افغانستان سقوط کرد و یا دولت صدام حسین در عراق سرنگون گردید ، بوش گفت : این آزادی که برای عراق و افغانستان به وجود آمده ، یک هدیه الهی است .
*نگاه این گروه نسبت به اسلام و اسرائیل چگونه است ؟
محافظه کاران نو دارای دیدگاه خاصی نسبت به این موارد هستند . آنها به دنبال حاکم کردن شرایط دوره جنگ سرد هستند و می خواهند امریکا را در مقابل یک دشمن که به نظر آنان اسلام است ، قرار دهند که طبیعی است این مساله به سود اسرائیل تمام می شود . حمایت محافظه کاران نو از اسرائیل به مراتب بیشتر از دیگر گروهها در امریکاست . یکی از اولویت های بوش در دوره دوم ریاست جمهوری خود ، حل و فصل مساله فلسطین و اسرائیل است . بین دیدگاه مذهبی زمامداران امریکا و استراتژیهای سیاست خارجی آنها در منطقه خاورمیانه رابطه ویژه ای وجود دارد و فعالیت خود را نیز بر همین اساس توجیه می کنند .
*دوباره به بحث اصلی برگردیم . کدامیک از نظریه ها و رهیافت های جدید مطالعه روابط بین الملل ، بهتر می تواند تحولات اخیر در روابط بین الملل را تفسیر نماید ؟
در دوران جنگ ، رئالیسم پارادایم حاکم بود و هر کشوری که از قدرت نظامی بیشتری برخوردار بود ، قدرت چانه زنی بیشتری نیز داشت و سهم بیشتری را از منابع به خود اختصاص می داد . با فروپاشی دوقطبی پارادایم های متفاوتی از جمله لیبرالیسم ، پست مدرنیسم ، سازه انگاری و فمینیسم برای تبیین روابط بین الملل به کار گرفته شده اند . از 11 سپتامبر به این طرف ، نگاه آمریکا به مسائل هنجاری شده است برای مثال امنیت را آن چیزی توصیف می کند که براساس ارزش های آن است . دگرگونی در ساختار آموزش خاورمیانه را می توان در چارچوب رهیافت سازه انگاری تحلیل کرد ، البته هنوز سایر تحولات را می توان در همان چارچوب رئالیسم تحلیل و تفسیر کرد . دموکراتیزه کردن خاورمیانه بزرگ را می توان در چارچوب لیبرالیسم تبیین کرد . البته دموکرات ها در امریکا بیشتر به دنبال چنین سیاست هایی بوده اند تا جمهوریخواهان . در این مقطع جمهوریخواهان همان برنامه های دموکرات ها را تعقیب می کنند . لیبرال ها معتقدند فقر ، بی سوادی ، توزیع ناعادلانه و نظام های غیر دموکراتیک زمینه های تنش را به وجود می آورد . این مساله امروز توسط جمهوریخواهان امریکا در منطقه خاورمیانه دنبال می شود . فمینیسم و وابستگی متقابل نیز رهیافت هایی هستند که برای توضیح روابط بین الملل در مقطع کنونی از آنها استفاده می شود . براساس رهیافت وابستگی متقابل ، واحدهای سیاسی یا همان دولت – ملت های سیستم وستفالی هم اکنون ضعیف شده اند و سطح روابط بسیار گسترش یافته است . از رهیافت کثرت گرایی نیز می توان استفاده کرد .
*تاثیر جهانی شدن بر تحولات روابط بین الملل در مقطع کنونی چگونه است ؟
جهانی شدن پدیده ای است که از مدتها پیش آغاز شده و با فروپاشی نظام دوقطبی سرعت بیشتری گرفته ، زیرا که بسیاری از موانع ایدئولوژی دوره جنگ سرد بر سر راه آن بر طرف گردید . و جهانی شدن در ابعاد مختلف گسترده تر شده است . توسعه ارتباطات و تحولات در تکنولوژی این حوزه نیز بر جهانی شدن تاثیر بسیار زیادی برجای گذاشته است .
*تاثیر حادثه 11 سپتامبر بر جهانی شدن چه بود ؟
این حادثه باعث شد که جرج بوش مقداری مقداری از آثار سوء جهانی شدن را در عرصه سیاست خارجی امریکا خنثی نماید . قبل از حادثه 11 سپتامبر میان دولت و جامعه امریکا یک گسل و شکاف بزرگ به وجود آمده بود و حتی در برخی موارد باعث بحران مشروعیت در امریکا گردیده بود ، اما دولت امریکا با این حادثه خود را جمع و جور کرد و بار دیگر دولت ، اولویت نخست را بر امنیت گذاشت که این روند در تقابل با جهانی شدن بود . به استثنای بعد امنیت ، سایر ابعاد جهانی شدن خارج از کنترل امریکاست . هم اکنون دهها سازمان غیر دولتی فعال در عرصه حقوق بشر در امریکا وجود دارد که به شدت از سیاست های دولت بوش انتقاد می کنند و نمی توان آنها را کنترل کرد . جهانی شدن مثل تیری است که از کمان در رفته و به حیات خودش ادامه می دهد و نمی توان روند آن را به گذشته باز گرداند . در فضای جهانی شدن که بعد از فروپاشی نظام دوقطبی شدت گرفته برخی عوامل مثل خون و نژاد و مذهب که قبلا عامل ایجاد ملیت بودند ، کم رنگ شده اند و نقل و انتقال سرمایه در بعد اقتصادی نیز بسیار شدت گرفته است .
*پس از اشاراتی که به مباحث نظری روابط بین الملل شد ، به تحولات روز بر گردیم . مقامات ایران طی حداقل یک سال گذشته مذاکرات زیادی با اروپایی ها در مورد پرونده هسته ای برگزار کرده اند . دیپلمات های ایرانی با دیپلمات های انگلیسی ، آلمانی و فرانسه چندین توافقنامه امضا کرده اند که می توان برای نمونه به توافقنامه پاریس ، تهران و یا بروکسل اشاره کرد . این دیپلمات ها در چندین نشست شورای حکام آژانس بین المللی انرژی اتمی نیز در وین شرکت کرده اند . جنابعالی به عنوان صاحبنظر در امور سیاست خارجی و سیاست بین الملل ، عملکرد دستگاه دیپلماسی ایران را طی دوره مذکور چگونه ارزیابی می کنید ؟
بازکردن باب مذاکره و پیگیری از طریق راه های دیپلماتیک یک موفقیت برای ایران در این زمینه محسوب می شود ، زیرا امریکا به دنبال آن بود که موضوع پرونده هسته ای ایران به شورای امنیت برود و با شیوه دیگری با ایران برخورد شود . با این وصف تصور من این است که اروپا و امریکا در بلند مدت درخواست های بیشتری را از ایران خواهند کرد و مقامات امریکایی نیز هر از چندگاهی موضوع اقدامات مخفیانه ایران را به میان خواهند کشید . البته بخش زیادی از فشارهایی که امریکا به ایران اعمال خواهد کرد برای اعمال فشار علیه ایران در قبال عراق خواهد بود . امریکایی ها در عین همراهی با اروپایی ها ، این حق را برای خود محفوظ می دارند که هر زمان صلاح بدانند اعلام نمایند که فعالیت های هسته ای ایران جنبه صلح آمیز ندارد و ایران در موقعیتی قرار گیرد که به طور مستقیم یا غیر مستقیم باب مذاکره را با آن باز کند و مذاکرات تا حدود زیادی می تواند جلوی بهانه تراشی های امریکا را بگیرد .
*موفقیتی که ذکر شد ، قابل قبول است ، اما وقتی به نوع تعهدات طرفین مذاکره کننده در موضوع پرونده هسته ای به ویژه توافقنامه پاریس دقت شود ، مشخص می گردد که ایران به تنهایی تعهداتی را به سه کشور اروپایی می دهد و جامعه بین الملل اجرای این تعهدات را از ایران می خواهد ، اما در طرف مقابل ، سه کشور اروپایی به ایران تعهد می دهند نه جامعه بین الملل . تعهد اروپا برای حمایت از در خواست عضویت ایران در سازمان تجارت جهانی (WTO ) یکی از مصادیق تعهدات مذکور است . اروپایی ها تعهد دادند که نظر آمریکا را جلب می کنند ، اما دقیقا در همان روزی که  گفت و گوها برای امضای توافقنامه همکاری های بلند مدت میان ایران و اروپا در بروکسل آغاز شد ، امریکا برای بیستمین بار درخواست عضویت ایران را رد و متقابلا 148 کشور عضو درخواست عراق و افغانستان را برای عضویت در WTO   به اتفاق آرا پذیرفتند . آیا اروپایی ها از قبل از مواضع امریکا در این زمینه آگاه نبودند ؟
این موضوع از همان ابتدا قابل تصور و پیش بینی بود . اروپایی ها از توان چانه زنی خوبی برای عضویت ایران در WTO  برخوردارند ، اما در موقعیتی نیستند که ایران را به راحتی عضو WTO نمایند . چون امریکا نفوذ زیادی در WTO   دارد . تعهدات اروپا در بخش های دیگر نیز همین وضعیت را دارد و زیاد نمی توانیم به تعهدات اروپایی ها دل ببندیم و امیدوار باشیم . امریکا و اروپا نگاه متفاوتی به این موضوع دارند . امریکایی ها هنوز بر روی مسائل گذشته با ایران حساس هستند . اوپایی ها در آینده درخواست های بیشتری از ایران طلب خواهند کرد و با پیش کشیدن مواضع زیر اجرای تعهدات خود را به آینده واگذار می کنند ؛ مذاکرات صلح فلسطین و اسرائیل انتخابات عراق و مسائل دیگر . تا زمانی که این موضوعات سر و سامان نگیرد اروپایی ها به نقش دوگانه خود ادامه می دهند و به طور خلاصه من با شک و تردید بسیار نسبت به اجرای تعهدات توسط اروپایی ها می نگرم .
*چرا اروپایی ها طرف مذاکره ایران شده اند . آیا آنها به ایران به عنوان مکانی برای آزمودن سیاست خارجی واحد اتحادیه اروپا می نگرند یا اینکه دلایل دیگری وجود دارد ؟
سیاست های مربوط به حقوق بشر ، فلسطین و اسرائیل و دیگر مسائل منطقه خاورمیانه از جمله موضوعاتی است که اروپایی ها از نظر سنتی به آنها توجه کرده و حتی بیشتر از امریکا درگیر چنین مسائلی بوده اند و احساس می کنند که در این زمینه ها نسبت به امریکا از موقعیت بهتری برخوردارند و باز هم به دنبال آن هستند که وجهه خود را در منطقه در مقایسه با امریکا بهتر نشان دهند . البته این حضور اروپا منافاتی با دیدگاه امریکا و سیاست خارجی آن ندارد . امریکا در عین حال از سیاست چماق و هویج خود علیه ایران استفاده می نماید ، می خواهد اروپا از طریق دیپلماسی ، تعدیلاتی در سیاست خارجی ایران اعمال نماید . اگر اروپا بتواند در سیاست خارجی ایران در زمینه گروه های مبارز فلسطینی ، حقوق بشر ، تروریسم و یا عراق اعمال فشار نماید در واقع به نفع امریکا نیز هست و هرگز نباید اروپا و امریکا را در این رابطه از هم جدا دانست .
*جرج بوش در دوره دوم ریاست جمهوری خود قصد دارد با یک تیم هماهنگ کار خود را شروع کند . وی دونالدرامسفلد را در سمت وزارت دفاع ابقا و کاندولیزا را یس که یک چهره تهاجمی است ، جایگزین کالین پاول میانه رو کرده است . تاثیر این ترکیب کابینه بوش را بر آینده عراق چگونه می بینید ؟
امریکا از تحولات دوره نخست ریاست جرج بوش و مشکلاتی که در عراق داشته ، درسهای زیادی گرفته است . به نظر نمی رسد که در سیاست خارجی دولت بوش در رابطه با عراق ، یک تغییر کلی ایجاد شود و تغییرات در کابینه بوش ، امریکا را در پیگیری سیاست های خود در عراق راسخ تر می کند . امریکا سیاست سرکوب مخالفان دولت موقت عراق و نیروهای ائتلاف را افزایش خواهد داد و در برخورد با تروریسم به ویژه پس از برگزاری انتخابات عراق جدی تر خواهد شد . برگزاری انتخابات در عراق باعث می شود که دست امریکا یی ها بازتر شود و امریکا به همین دلیل برای برگزاری انتخابات تلاش می کند تا بدون مانع و با تمام قدرت آن حکومتی را که مورد دلخواه خود است ، در عراق ایجاد کند . البته امریکایی ها تلاش می کنند تا به میزان بیشتری اروپایی ها و به ویژه ناتو را در عراق درگیر کنند و حتی تقاضای ایفای نقش توسط سازمان ملل نیز خواهند کرد تا به این وسیله پاسخ انتقاداتی را که دموکرات ها در انتخابات ریاست جمهوری علیه جمهوریخواهان داشتند نیز بدهند ، همچنین امریکا تلاش می کند تا سایر دولت ها را نیز به انحای مختلف در حل بحران عراق مشارکت دهد .
*علاوه بر تحولاتی که در دستگاه  سیاستگذاری خارجی امریکا به وجود آمده و محافظه کاران نو به طور منسجم و یکدست قدرت را دردست گرفته اند ، در داخل فلسطین و منطقه نیز تحولات زیادی به وقوع پیوسته است . یاسر عرفات که برای چهار دهه زمام امر سازمان های فلسطینی از جمله فتح ، ساف و تشکیلات خودگردان را در دست داشت ، درگذشته است . از طرف دییگر رژیم صدام حسین سرنگون شده و 15 هزار نیروی امریکایی در عراق مستقر شده اند ، فشارهای امریکا و اروپا نیز بر سوریه تشدید شده است ، ایران نیز درگیر پرونده هسته ای خود شده است . آیا با توجه به این تحولات ، احتمال برگزاری کنفرانسی شبیه مادرید ( در سال 1991) و اسلو ( در سال 1993 ) در شرایط کنونی وجود دارد ؟
بله ، تحولاتی که ذکر کردید زمینه مساعدی برای برگزاری مذاکرات مستقیم میان فلسطینی ها  و اسرائیلی ها را در ترکیب جدیدی فراهم کرده است . اروپا و امریکا از این مذاکرات حمایت می کنند و اسرائیل نیز به دنبال آن است که حداکثر استفاده را از این شرایط ببرد . هم اکنون امریکا طرح خاورمیانه بزرگ را مطرح کرده و رژیمی مثل صدام سقوط کرده است و حتی اسرائیل به دنبال ایجاد طرح هایی در عراق است . به هر حال شرایط از منظر غربی ها خیلی مساعد است و فشار بر روی فلسطینی ها بیشتر خواهد شد .
*چنین شرایطی چه تاثیری بر ایران می گذارد ؟
با اشغال عراق ، در حقیقت اسرائیل در همسایگی ایران قرار گرفته است . کارشناسان اسرائیلی در کشورهای منطقه آسیای مرکزی و قفقاز فعال هستند و اسرائیل قراردادهای زیادی با کشورهای این منطقه منعقد کرده است . از طرف دیگر اسرائیل روابط بسیار نزدیک با ترکیه دارد . امریکا نیز از شمال و جنوب و غرب و شرق ، ایران را محاصره کرده است . اسرائیل که به ایده سنتی " از نیل تا فرات " اعتقاد دارد ، هم اکنون تا حدودی با اشغال عراق به این ایده نزدیک شده است . اشغال عراق باعث شده که منطقه از نظر ژئوپلتیک تغییر کند و اسرائیلی ها در هر جایی که حضور می یابند ، نگاه خود را به اطراف آن گسترش می دهند . به طور کلی موقعیت ایران بعد از حادثه 11 سپتامبر سخت تر شده و هم اکنون اروپایی ها یکی از شرایط عادی شدن روابط تجاری خود با ایران را همکاری ایران در مناقشه اعراب و اسرائیل قرار داده اند .
*برخی از کشورهای اروپایی از جمله فرانسه و آلمان از مخالفین حمله امریکا به عراق بودند و روابط میان آنها با واشنگتن تا حدودی متشنج شد ، آیا بوش در دولت آینده خود سیاست همکاری و نزدیکی با اروپا را دنبال خواهد کرد ؟
بله ، در این دوره ، بوش تلاش می کند تا ارتباطات خود با اروپایی ها را بیشتر کند ، چون انتخابات مجدد بوش ، به میزان زیادی از شدت انتقاداتی که نسبت به تونی بلر و برخی کشورهای اروپایی که با امریکا در عراق در ائتلاف بود ، کاست . روابط اروپا و امریکا نزدیکتر می شود و انتخاب مجدد بوش مشروعیت بیشتری به سیاست های مداخله جویانه امریکا خواهد داد و اروپایی ها در زمینه های مختلف از جمله مناقشه فلسطین و اسرائیل و حتی انرژی هسته ای ایران ، همداستان امریکا خواهد شد . البته امریکا به نوعی تقسیم کار انجام می دهد . مسائل خاور دور را همواره با چین ، ژاپن ، کره جنوبی و روسیه پیگیری می کند و بخشی از مسائل را در خاورمیانه با کشورهای اروپایی دنبال می نماید . به هر حال در دوره دوم ریاست جمهوری بوش پیش بینی می شود که نزدیکی بیشتری میان سیاست های امریکا با روسیه ، چین و اروپا به وجود خواهد آمد .

روزنامه آفتاب ، یکشنبه 6 دی 1383 ، شماره 1407 .


ارسال نظر

(بعد از تائید مدیر منتشر خواهد شد)