Loading...

ایران و الزامات جدید منطقه ای

ایران و الزامات جدید منطقه ای

 

*با توجه به تغییراتی که در عرصه روابط بین الملل اتفاق افتاده است ، فضای بازی نیز تفاوت خواهد کرد . به اعتقاد شما چه تغییراتی در بازی بازیگران این عرصه ایجاد خواهد شد ؟
همانطور که گفتم دولت های بزرگ در اروپا ، مقدار زیادی از ابتکار عمل خور را از دست خواهند داد . زیرا اروپا در یک مرحله انتقالی به سر می برد یعنی هریک از دولت های اروپایی – نه مانند 20 سال پیش – یک واحد منسجم ملی را تشکیل می دهند که بتوانند منافع و هدف های ملی خود را تعریف کنند و نه در یکپارچگی کامل قرار گرفته اند که بتوانند به عنوان یک نیروی یکدست نظرات خود را به قدرت هایی مثل آمریکا تحمیل کنند . در حقیقت آمریکا از همین وضعیت در حال انتقال اروپا استفاده می کند . با توجه به این که اروپا و ژاپن مقدار زیادی به نفت خاورمیانه وابسته هستند ، آمریکا به این طریق سعی می کند توزیع ثروت و تقسیم کار بین المللی را خود در دست بگیرد . آمریکا در عین حال به دنبال سازمانی بین المللی است که قدرت آن را به چالش نکشد و مثلا در ارتباط با اهداف بشر دوستانه و مسائل غیر سیاسی یا کمک های اقتصادی و اجتماعی بین المللی فعال باشد ، ولی در ابعاد سیاسی با توجه به نظمی که در حال شکل گیری است عمل کند . در چنین شرایطی ، سازمان ملل توان لازم را از نظر ضمانت اجرا از دست خواهد داد . بقیه دولت ها مانند چین و روسیه ...به نسبت توانایی ها ی خود می توانند در این مجموعه به حیات خود ادامه دهند . ولی به نظر بنده بیشترین فشار در این شرایط متوجه کشورهای جهان سوم به ویژه کشورهای منطقه خاورمیانه خواهد بود .
*جایگاه ایران در این فضای جدید چیست ؟
طبیعی است با وضعیت که در منطقه به وجود آمده یعنی از یک طرف حمله آمریکا به افغانستان و عراق و از طرف دیگر به دست گرفتن ابتکار عمل در مذاکرات فلسطینی ها و اسرائیل در منطقه و " دی رادیکالیزه " کردن منطقه ، فشار های زیادی بر ایران وارد خواهد شد و آمریکا سعی خواهد کرد در سیاستگذاری های خود حوزه مانور ایران را کم کند . ایران باید سعی کند که رفتاری تحریک کننده نداشته باشد و بتواند به این طریق جنبه های سوء امنیتی را که متوجه ایران می شود را به حداقل برساند . چون در هر صورت اقدامات آمریکا در عراق و منطقه از لحاظ امنیتی می تواند بر ایران تاثیر سوء بگذارد . همچنین در ارتباط با اقلیت های قومی نیز می تواند بسیار تحریک کننده باشد . البته این روند به مقدار زیادی بستگی به اوضاع عراق بعد از برکناری صدام دارد که تازه مشکلات امریکا بعد از آن شروع خواهد شد زیرا معلوم نیست واکنش مردم  عراق و کشورهای عرب منطقه نسبت به مدیریت عراق بعد از صدام چگونه خواهد بود ؟ زیرا می تواند واکنش های زیادی حتی تا کشیدن به جنگ داخلی داشته باشد و مسلما به هم ریختگی عراق روی ایران تاثیر خواهد گذاشت .
*منظور شما از نزدیک شدن ایران به کشورهای منطقه چیست ؟ آیا منظور تشکیل یک اتحادیه است یا ...
منظور از نزدیک شدن این است که کشور های منطقه برای مقابله با آسیب پذیری ها و تهدیدات خارجی ، حداقل سیاست مشترکی داشته باشند تا بتوانند این تهدیدات را به حداقل برسانند و  وضعیت به شکلی نباشد که آمریکا بتواند علیه هریک از آنها وارد عمل شود . طبیعی است زمانی که آمریکا یک نوع یکپارچگی و هم صدایی در کشورهای منطقه از ترکیه گرفته تا کشورهای عرب منطقه و سوریه ببیند ، می تواند عامل بازدارنده ای برای او باشد تا این که اختلافات و تفاوت هایی در نگرش کشورهای منطقه نسبت به امنیت و مسائل جنگ و صلح وجود داشته باشد .
*در چنین شرایطی سازمان های منطقه ای و بین المللی مثل جنبش غیر متعهد ها و سازمان کنفرانس اسلامی چه نقشی می توانند ایفا کنند ؟
اگر این سازمان ها تا به حال چندان فعال نبودند ، از این به بعد باید فعالیت بیشتری داشته باشند . زیرا آسیب پذیری کشورهای عضو جنبش عدم تعهد یا کشورهای عضو کنفرانس اسلامی در برابر این نظم نوین جهانی ، بسیار زیاد است . اگر در دوران جنگ سرد انسجامی بین آنها وجود نداشت و جنبش عدم تعهد فقط مانند تریبونی بود که آنها مسائل خود را مطرح می کردند اکنون باید فعالانه تر با این مسائل برخورد کنند ، نشست ها جدی تر برگزار شود ، سعی کنند تصمیمات به مورد اجرا گذارده شود و همکاری بین اعضاء بیشتر شود . اما متاسفانه تاکنون این سازمان ها ، نقش چندانی در سیاست بین المللی نداشته اند . این  وضعیت می تواند باعث انسجام و یکپارچگی بیشتر در این سازمان شود .
*نقاط ضعف و سیاست های آسیب پذیری که در چنین فضایی می تواند امنیت ملی ما را خدشه دار کند ، کدام است ؟
با توجه به تحولات اخیر منطقه ، عواملی که بتواند امنیت ایران را آسیب پذیر کند ، خیلی زیاد است . برای اولین بار است که ایالات متحده آمریکا را تا این اندازه در نزدیکی خود حس می کنیم . البته قبلا حضورش را در افغانستان دیدیم اما وضعیت جدید می تواند تا حدودی باعث بسته شدن دست و بال ما در سیاست گذاری خارجی و سیاست هایی که ایران خواهان به اجرا در آوردن آن در منطقه است شود . حتی می تواند روی نوع رابطه ما با کشورهای منطقه تاثیر گذار باشد . همچنین در ارتباط با سیاست هایی که آمریکا در عراق از طریق اوپک اتخاذ خواهد کرد ، می تواند موقعیت آسیب پذیری را برای تمام کشورهای منطقه و به خصوص ایران ایجاد کند . علاوه بر این وجود مساله اقلیت های قومی منطقه ای نیز می تواند از نظر امنیتی مشکلاتی را برای ایران ایجاد کند . به طور کلی سیاست های آمریکا در منطقه ، ابتکار عمل را به مقدار زیادی از دست کشورهای منطقه خواهد گرفت و قدرت چانه زنی آنها را کم خواهد کرد .
*چه سیاست هایی در این فضا به ما آسیب می زند ؟
در مجموع سیاست ها ، ما باید از رادیکالیزه کردن فضا جلوگیری کنیم . زیرا رادیکالیزه کردن تحولات می تواند مقدار زیادی روی دیپلماسی ما اثر منفی بگذارد .
*منظور رادیکالیزه شدن فضای عمومی کشور است ؟
بله ، رادیکالیزه شدن فضای عمومی کشور ، همچنین کوشش ایران در رادیکالیزه کردن منطقه می تواند برای ایران آسیب پذیر باشد . آمریکا نیز از یک سری سیاست های اتخاذ شده از سوی ایران مثلا در ارتباط با نیروگاه اتمی و اتهام ایران به ساخت سلاح های اتمی یا کمک به گروه های اسلامی منطقه استفاده می کند .
*به عقیده شما با توجه به شرایطی که توصیف می کنید ، آیا نکته ای که آقای خاتمی در مورد توانایی هسته ای ایران و مواردی از این قبیل ، اشاره مثبت بوده است یا منفی ؟
صحبت های آقای خاتمی در این مورد از یک جهت می تواند مثبت و حالت بازدارندگی داشته باشد زیرا آنها از یک جهت از پتانسیل های ایران در این زمینه آگاه خواهند شد که از نظر حقوقی نیز برای ایران مثبت است زیرا ایران با این کار سازمان های بین المللی را در جریان آن چه دارد ، قرار می دهد و چیزی را مخفی نمی کند و آژانس بین المللی انرژی اتمی می تواند در این زمینه بازرسی کند . ولی از جهتی که پتانسیل داشتن اورانیوم غنی شده را به ایران می دهد می تواند مستمسکی برای فشار به ایران باشد .
*همان طور که اشاره فرمودید ، آمریکا در بحث جدید روابط بین الملل برای از بین بردن خلا وجود شوروی یا یک دشمن زمینه سازی کرد و شاید نظریه برخورد تمدن ها نیز بر همین اساس طراحی و شکل گیری شد . به نظر شما در حال حاضر جایگاه اسلام و کشورهای اسلامی در این روابط جدید بین المللی کجاست ؟
در حقیقت بعد از 11 سپتامبر آمریکا یک تعریف امنیتی از " هویت " به عمل آورد و در ارتباط با دولت ها یکی از عوامل تهدید کننده امنیت آمریکا را تروریزم می داند و با مترادف قرار دادن تروریزم با گروه های بنیادگرای اسلامی ، گروه های رادیکال اسلامی را تروریست معرفی می کند . البته آمریکایی ها بارها کوشیده اند اثبات کنند که با اسلام مخالف نیستند و به آن احترام می گذارند ولی با " رادیکالیزمی " که منجر به تروریسم می شود ، مخالف هستند و این تعریف می تواند برای ما عامل تهدید کننده ای باشد . لذا این سیاست جدید آمریکا و نظم نوین در حال شکل گیری می رود تا دولت های اسلامی را از این وضعیت رادیکال خارج کند و آنها را به سمت اسلام سنتی گرایش دهد . اما در ارتباط با ملت ها ، این رفتار آمریکا  ، خود می تواند تا حد زیادی باعث رادیکالیزه کردن کشورهای اسلامی شود . یعنی کشورهای اسلامی را علیه سیاست های آمریکا ، تحریک کند و شاید در بسیاری از موارد آنها را یکپارچه تر کند . البته باید بین کشورهای اسلامی که در این منطقه و جاهای دیگر دنیا قرار گرفته اند ، تفکیک قائل شویم . در واقع آمریکا می خواهد فعلا نظم نوین جهانی را در این منطقه عملیاتی کند و این به آن معنا نیست که همین سیاست را به کشورهای خاور دور و جاهای دیگر تعمیم دهیم .
*در واقع در مورد جمعی از " کشورهای اسلامی " عمل می کند تا مسلمانان ؟
بله . بیشتر همین طور است . ولی از طرف دیگر مسلمان ها یعنی مردم کشورهای اسلامی و توده مردم ، مسلما واکنش هایی نسبت به این جریان نشان خواهند داد . این چالش بین آمریکا برای ایجاد و عملیاتی کردن این نظم نوین و مردم این کشورها وجود نخواهد داشت و طبیعتا بخش هایی از الیت ها و نخبگان این کشورها را نیز تحت تاثیر خود قرار خواهد داد تا بتوانند با شرایط جدید آمریکا کار کنند .
*حمله آمریکا ، تلاش کشورهای جهان را برای صلح در جهان ، و ایده هایی چون " گفت و گوی تمدن ها " و " مشارکت برای صلح " را که از سوی رئیس جمهور نیز دنبال می شد تضعیف کرد . شما آینده فرآیندهایی چون گفت و گوی تمدن ها و تلاش جهانی برای صلح را چگونه می بینید ؟
اگر جنبه مثبت روند جهانی شدن را در نظر بگیریم ، بیشتر در جهت کم رنگ کردن نقش دولت ها و ارتباط نزدیک تر میان ملت ها بوده است که از این منظر می توان گفت و گوی تمدن ها را نیز حائز نقش دانست . البته جمهوری اسلامی ایران در زمان طرح بحث گفت و گوی تمدن ها بر این تصور بود که جهانی شدن پروسه ای یک جانبه است و آن را به عنوان یک پروژه تلقی می کرد . در نتیجه گفت و گوی تمدن ها سعی می کند مونولوگ موجود را به دیالوگ تبدیل کند . البته آثار زیادی از آن را در منطقه در جهت سیاست تشنج زدایی جمهوری اسلامی با کشورها جهان می بینیم ولی در مجموع اقدامات آمریکا علیه روند جهانی شدن به معنی نزدیک شدن ملت ها به هم و کم رنگ شدن مرزبندی های جغرافیای سیاسی و فیزیکی است . لذا می تواند علیه گفت و گوی تمدن ها هم باشد . و با از بین بردن زمینه دیالوگ بین ملت ها ، دوباره دولت ها را وادار کند که بر مرزبندی ها بیشتر تاکید کنند .
*اصولا به نظر شما استمرار نظریه ای مثل گفت و گوی تمدن ها می تواند چه دستاوردی برای کشورها داشته باشد ؟
با توجه به وضعیت پیش آمده کشورهای جهان سوم به طور اعم و کشورهای منطقه به طور اخص احساس خطر و ناامنی بیشتری نسبت به گذشته دارند ؛ لذا استمرا بحث گفت و گوی تمدن ها می تواند تا حد زیادی در نزدیکی جوامع اسلامی به هم کمک کند . البته اگر شکلی عملی به خود بگیرد و تنها به شکل صوری مطرح نباشد .
*اهمیت انجام این گفت و گو با کشورهای اروپایی و آمریکایی چیست ؟
با توجه به برداشت رادیکالیزم اسلامی بعد از 11 سپتامبر ،  سعی بر آن شد که جهان غرب و فرهنگ غرب و دنیای مسیحیت و فرهنگ های دیگر را بیشتر توسعه دهند و سوء تفاهم های به وجود آمده را تا حد زیادی به خصوص میان توده ها و مردم از بین ببرند . در واقع گفت و گوی تمدن ها می تواند با توجه به روند بعد از 11 سپتامبر مردم کشورهای غربی را وارد یک پروسه جدید جامعه پذیری کند به نحوی که در برخورد خود با اسلام قدری تجدید نظر کنند . همین طور در این طرف نیز باید کار شود ؛ و تصوری که در جوامع اسلامی نسبت به تمدن های دیگر از جمله مسیحیت به دلیل حمله آمریکا به افغانستان یا عراق به وجود آمده است ، اصلاح شود چون بلافاصله توده مردم ، همه اینها را به آن فرهنگ خاص یعنی فرهنگ مسیحیت – فرهنگ سرمایه داری ربط می دهند . در شرایط فعلی از یک طرف دیالوگ بین کشورهای اسلامی و از طرف دیگر دیالوگ بین مسیحیت و اسلام می تواند بسیاری از مسائل را حل کند و سوء تفاهمات را از بین ببرد .
*به نظر شما مقوله گفت و گوی تمدن ها می تواند به عنوان یک استراتژی از سوی ایران به استحکام و امنیت ملی ما در شرایط کنونی کمک کند ؟
بحث گفت و گوی تمدن ها می تواند در این شرایط که کشورهای مسلمان منطقه احساس خطر و ناامنی می کنند ، در نزدیکی این کشورها به ایران کمک زیادی کنند .

 
روزنامه یاس نو ، دوشنبه 18 اردیبهشت 1382 ، شماره 45 .

 


ارسال نظر

(بعد از تائید مدیر منتشر خواهد شد)