Loading...

عقلانیت ابزاری و عقلانیت هنجاری

عقلانیت ابزاری و عقلانیت هنجاری

*عقلانیت ابزاری و عقلانیت هنجاری
منافع ملی تصویری از خواست ها و آرمان ها در اشکال فیزیکی ، مادی و غیر مادی است که در چارچوب اهداف و راهبردهایی مشخص ارائه می شود. به طور کلی دولت ها سعی می کنند با توجه به نیازهای ساختاری ، شرایط ژئوپولیتیک ، ژئو کالچر و ژئواکونومی سیاست هایی را در عرصه بین المللی دنبال کنند . قاعدتا باید میان سیاست گذاران و نخبگان کشور درباره چارچوب تشکیل دهنده منافع ملی اجماع باشد ؛ چرا که در سایه این اجماع و توافق کلی است که می توان نقشه راه سیاست گذاران و گردانندگان یک حکومت را برای رسیدن به این منافع مشخص کرد . دولت ها نیازهای امنیتی ، اقتصادی ، تکنولوژیک ، تجاری و سیاسی دارند که برخی از این نیازها را از طریق منافع محیط داخلی و برخی دیگر را از محیط بین المللی کسب می کنند که این وضعیت چارچوب سیاست خارجی را تشکیل می دهد . اما معیارهای شکل گیری منافع ملی چیست ؟ عقلانیت ابزاری و عقلانیت هنجاری دو سر منافع ملی هستند که دولت ها بر این اساس منافع ملی خود را تعیین می کنند . دولتها با فهرست کردن هزینه ها و فایده ها تصمیم می گیرند رفتارشان چگونه باشد و چگونه در محیط های داخلی و خارجی سیاست گذاری کنند تا منافع ملی آنها را تحقق بخشند . برخی اهداف حیاتی و اساسی مانند حفظ تمامیت ارضی میان تمامی کشورها مشترک است ، اما هر کشوری بر اساس ویژگی ها ساختاری خود منافع ملی را تعریف می کند و ابزارهای لازم را برای حفظ و حراست از آن به کار می گیرد . این ابزارها وقتی در عرصه بین المللی به کار گرفته می شوند عملا با واحدهای سیاسی دیگری برخورد می کنند و در نتیجه این منافع را به چالش می کشند . از این رو می توان گفت که ورود دولت ها در عرصه بین المللی برای منافع ملی محدودیت هایی را ایجاد می کند . دولت ها مانند توپ های بیلیارد با رنگ ها و وزن های مختلف در عرصه سیاست بین الملل در تعامل با یکدیگرند و هر یک محدودیت هایی را برای رفتار دیگری به وجود می آورند . براین اساس عملا تعامل واحدها با یکدیگر باعث ایجاد محدودیت هایی در تحقق منافع ملی هر یک از آنها می شود . چون در صحنه سیاست بین الملل مدعیان زیادی وجود دارند و میزان تحقق منافع ملی دولت ها ، متفاوت خواهد بود . منافعی که دولت ها دنبال می کنند در تعارض ، هم راستا یا در رقابت با منافع برخی دیگر از کشورها است . برحسب اینکه ماهیت و ابزارهای تامین منافع به چه شکلی باشد ناظر تضادها ، رقابت ها و تعاملات کشورهای مختلف در عرصه بین الملل با یکدیگر هستیم . دولت ها با توجه به وضعی که در این میز بیلیارد دارند ، یا خواستار حفظ نظم موجود هستند یا اینکه می خواهند این آرایش به هم خورد و این وضع را تغییر دهند . علی الاصول دولت هایی که از توزیع قدرت در سیاست های بین المللی سهم اندکی دارند یا اینکه به تازگی از جنگی مخرب رها شده اند یا بر اساس منافع ایدئولوژیکشان رفتار می کنند ، خواستار تغییر در وضع موجود هستند چرا که نظم موجود جهانی را قبول ندارند و می خواهند نظم نوینی را در منطقه و جهان به وجود آورند . در تحقق منافع ملی باید میان تعهدات و توانایی های کشور تعادل وجود داشته باشد . اتحاد جماهیر شوروی در حالی که تولید ناخالص داخلی اش نصف آمریکا بود ، تعهدات زیادی را پذیرفته بود که خارج از توانایی هایش بود وبه همین دلیل از هم پاشید . نکته دیگری که در تامین منافع ملی باید به آن توجه داشت نقش دولت ها در عرصه سیاست بین الملل است و اینکه تا چه اندازه دیگران به این نقش مشروعیت می دهند تا مثلا کشوری قدرت منطقه ای شود یا نقش میانجیگری را ایفا کند یا اینکه رهبری منطقه ای را بر عهده گیرد . جهان بینی و میزان توانایی های دولت در عرصه های مختلف ، حوزه های فیزیکی منافع ملی آن را تامین خواهد کرد . از منظر رئالیستی برخورداری از توانایی های اقتصادی و نظامی تضمین کننده منافع ملی است .
*نقش اقتصاد در منافع ملی
اصولا از بعد از جنگ سرد مفهوم توسعه اقتصاد ملی بسط پیدا کرده و به صورت توسعه پایدار مطرح می شود . در دوران جنگ سرد به دلیل حاکم بودن پارادایم رئالیسم ، امنیت به عنوان یکی از رکن های اصلی منافع ملی ، صرفا در بعد نظامی مطرح می شد و قدرت های بزرگ شرق و غرب مسابقه ای را برای فروش تسلیحات خود به راه انداخته بودند . عمده کشورها بر این باور بودند که با توسعه قدرت نظامی ، باید امنیت ملی یا منافع ملی شان را تضمین کنند و جز آن راه دیگری را برای خود انتخاب نمی کردند و به بازاری برای عرضه سلاح های گوناگون تبدیل می شدند . از منظر رئالیست ها اتحاد جماهیر شوروی نباید از هم فرو می پاشید چرا که دارای قدرت نظامی تقریبا برابری با غرب بود . اما شوروی از هم پاشید و جهان از حالت دوقطبی خارج شد . بعد از فروپاشی نظام دو قطبی امنیت در حوزه های اقتصادی ، تکنولوژیکی ، سیاسی ، اجتماعی و فرهنگی مطرح شد . در این فصل جدید کشورهایی که درصد بیسوادی مردمشان بالاست ، فاصله طبقاتی در آن زیاد است ، تبعیض فراوانی بین اقوام ، زنان و مذاهب گوناگون اعمال می شود و نمی تواند با بیماری های واگیردار مقابله کند ، قادر به تامین امنیت و در نتیجه تحقق منافع ملی خود نیستند . در واقع تامین امنیت فقط از راه نظامی حاصل نمی شود بلکه ابعاد جدیدی وجود دارد که تامین کننده منافع ملی است . بعد از جنگ سرد عوامل امنیت زا ، امنیت زدا و همچنین عوامل امنیت زدا ، امنیت زا شدند . اگر در دوران جنگ سرد ، افزایش قدرت نظامی سیاستی اعلی به شمار می رفت ، در دوران بعد از جنگ سرد این سیاست ادنی شد و مسائل رفاهی و اقتصادی و تکنولوژیکی به عنوان سیاست اعلی به شمار آمد . این جابه جایی میان سیاست های اعلی و ادنی ، تعریف جدیدی برای منافع ملی به بار آورد تا جایی که امروز سیاست خارجی و در نتیجه منافع دولت ها را باید به گونه ای دیگر ارزیابی کرد.
.

روزنامه دنیای اقتصاد ، یکشنبه 10 اسفند 1393 ، سال سیزدهم ، شماره 3431


ارسال نظر

(بعد از تائید مدیر منتشر خواهد شد)