توافق هسته ای، تولد رژیم های جدید بین المللی را رقم می زند

*اگر این توافق نامه هسته ای در تیرماه امضاء شود عملا ما با یک سنت جدید یعنی NPT 2 مواجه خواهیم شد. بسیاری از مفاد توافق نامهای که ممکن است در آینده امضاء شودمی تواند وارد NPT شود.
سعید سیف: «اصولا پایان یک عصر یا دوره لزوما به معنای تغییرات اساسی کلیه ویژگیها و قواعد بازی تلقی نشده، بلکه با ورود به عصر جدید الگوهای رفتاری و فرایندهای نوینی شکل میگیرند که میتوانند در اغلب موارد باعث تعدیلاتی در الگوهای قبلی شده، یا در تقابل با آنها قرار گیرند و یا آنکه الگوهای جدید در هم زیستی با الگوهای سابق به سر برند. از دیگر پیچیدگیهای مطالعه روابط بین الملل در آغاز هزاره سوم، همزیستی اجتناب ناپذیر عناصر مادی و غیر مادی، عوامل اقتصاد، طبقاتی، ارزشی، هویتی، هنجاری و جز اینهاست که تفکیک تصنعی این عناصر از یکدیگر در چارچوب گزارههای نظری خاص، عملا به معنای نادیده گرفتن و عدم درک درست واقعیتهای منطقهای، بین المللی و جهانی است. زیرا دنیا از چیزها تشکیل شده است، نه از یک چیز، بنابراین ضروری است با رویکردی التقاطی برای دسترسی به یک سنتز با در نظر گرفتن همزمان جنبههای هستیشناسی، معرفتشناسی و روششناسی از دادههای ذهنی و تجربی نظریههای گوناگون بهره گرفت تا تصویری واقعیتر از رویدادهای بین المللی به دست داد» اینها را دکتر عبدالعلی قوام استاد با سابقه روابط بین الملل داشگاه شهید بهشتی تهران در کتاب تازه منتشر شده خود کاربرد نظریههای روابط بین الملل: سیاست بین الملل در تئوری و عمل میگوید. تمام فارغ التحصیلان علوم سیاسی و روابط بین الملل کتابهای دکتر قوام را خواندهاند. به خوبی میدانند ۳۵ سال تدریس در رشتهای که با پدید آمدناش در ایران نام قوام را با خود به همراه داشت. با دکتر قوام در خصوص یک رویداد بین المللی صحبت کردیم؛ لوزان. مشروح گفتوگوی دکتر عبدالعلی قوام با سایت خبری و تحلیلی ندای ایرانیان در ذیل آمده است:
*مذاکرات هستهای ایران و ۵+۱ چه ویژگیهایی داشت که از نظر یک استاد روابط بین الملل یک اتفاق قابل تکیه و توجه باشد؟
مذاکرات هستهای که از آن به عنوان گفتوگوهای ایران و ۵+۱ یاد میشود از چند جهت رویدادی بیبدیل در سیاست خارجی کشورمان بود چرا که در روابط ایران و جهان بین الملل؛ برای اولین بار بود که یک هیات قوی و حرفهای شامل مجموعهای از دیپلماتهای حرفهای، آشنا به فن مذاکره و آگاه به مسائل حقوق و روابط بین الملل مقابل ۵+۱ قرار گرفت. از سوی دیگر گفتوگوهای مقامات سیاسی و دیپلماتیک ۶ کشور جهان به همراه ایران در بالاترین سطح خود گویای نو بودن این رویداد روابط بین الملل بود. نباید فراموش کرد که سابقا بر این نکته پایفشاری میشد که ایران اهل تعامل نیست و کشوری در تقابل با نظام و نظم جهانی است این مذاکرات توانست مقدار زیادی از این بدبینی بین المللی را تغییر داد. پایفشاری و تاکید بر میز مذاکره باعث شد؛ افکار عمومی در جهان امروز بپذیرد که ایران خواستار حل مسئله است. مذاکرات ایران و ۵+۱ به دنیا نشان داد که در ایران دیپلماتهایی وجود دارند که مفهوم دیپلماسی را به درستی میفهمند باید بدانیم وجود این دیدگاه به علم دیپلماسی و پاببندی افرادی به معنای کامل به این علم حداقل در منطقه خارومیانه اگر نگوییم بینظیر؛ کم نظیر است. در خاورمیانه امروز نبود دیپلماتهای قوی باعث شده است تاکید بر راه حلهای دیپلماتیک برای حل بحرانها کمتر مورد توجه قرار بگیرد. از این جهت اقدام ظریف و همکاراناش در دنیای روابط بین الملل و تعاملات کشورها مورد توجه قرار گرفت و رویدادی کم نظیر برای خاورمیانه تلقی میشد.
*در لوزان یک تفاهم نامه یا یک بیانیه منتشر شد؛ این بیانیه حاصل چه نوع فکری و دارای چه نوع ویژگیهایی است؟
مهمترین ویژگی بیانیه لوزان، همان چیزی بود که ایران بر آن تاکید میورزید، یعنی مذاکرات برد-برد. مذاکرات برد- برد در تعریف روابط بین الملل مذاکراتی است که در خلال و در نهایت آن امتیازاتی میان دو طرف ردو و بدل میشود. در مجموع هر دو طرف احساس میکنند که خواستههایشان برآورده شده است. و در عین حال از بروز برخورد (conflict) جلوگیری کردهاید. چون در مقابل بازی دیپلماتیک، بازی با حاصل جمع صفر وجود دارد. یعنی برد ما در مقابل باخت طرف مقابل باشد و بالعکس، باخت ما در مقابل طرف مقابل قرار بگیرد. اصولا مفهوم برد و باخت در علوم سیاسی معنای دیگری دارد و غیر از آن چیزی هست که ما در روابط عادی زندگی و دیگر رشتهها تجربه میکنیم.
*آن چیزی که در طول ۱۲ سال گذشته هم وجود داشت دیپلماسی با تعریفی که ارائه میدهد بود؟! پس چرا در طول سالهای گذشته حداقل زمینه یک توافق سیاسی فراهم نیامد؟
خیر؛ در طول ۱۲ سال گذشته ما هیچگاه به سمت بازی برد – برد حرکت نکردیم، آنچه بر مذاکرات سایه افکنده بود بازی با حاصل جمع صفر بود. آنچه در مذاکرات یک سال اخیر روی داد یک Paradigm Shift (شیفت پارادیمی) از بازی با حاصل جمع صفر به سمت بازی با حاصل جمع متغیر یا مثبت بود.
*آنچه پس از بیانیه لوزان دیده میشود، برداشتهای متفاوت هیاتهای ۵+۱ و ایرانی از یک تفاهم نامه است. چرا دو برداشت از این تفاهم نامه در سخنرانیهای مقامات ایران و آمریکا منتشر میشود؟ مگر بیانیه متن مشخصی ندارد؟
در بازی با حاصل جمع متغیر دو طرف به منافع و اهداف تعیین شده خود دست یافتند بنابراین نیمه پر لیوان را میبینند. طبیعتا بخشهای خالی در سخنرانیها کمتر مورد توجه واقع میشود به خصوص در محافل داخلی هر دو کشور. باید توجه داشت که مذاکره یعنی امتیاز دادن و امتیاز گرفتن.
*این تفاهم نامه سیاسی تا چه حد به نفع ایران بود؟ یعنی برد ما در بیانیه لوزان چه بود؟
آنچه در بیانیه به وضوح مشاهده میشود ماندن دانش و امکان دستیابی به فن آوری هستهای در اختیار ایران است. این یک تحول مهم در رفتار غرب است که پذیرفت ایران وارد باشگاه هستهای جهان شود. از سوی دیگر تاکید بر رفع تحریمها در یک قطعنامه است. از میان رفتن تحریمها برد ایران در لوزان است. البته همان طور که گفتم طرف آمریکایی هم نیمه پر لیوان را میبینید برد آمریکا هم گسترده شدن دامنه راستی آزمایی از تاسیسات و تلاشهای هستهای ایران است.
*چه تضمینی در این تفاهم نامه وجود دارد که تحریمها مر تفع گردد؟
فکر میکنم اولین جایی که ما اثر آن را به زودی خواهیم دید. تحریمهای شورای امنیت سازمان ملل خواهد بود. ۵+۱ در شورای امنیت حضور و حق وتو دارد بنابراین نثقطه شروع میتواند از آنجا باشد. این امر به تفاهم نامه یک مصونیت بین المللی میدهد و منجر خواهد شد که اروپا و آمریکا با این توجیه که شورای امنیت در یک قطعنامه تحریمها را لغو کرده است در داخل کشورشان اقدام به رفع تحریمها کنند به یک معنا بتوانند این توافق را به مخالفان بفروشند. اتحادیه اروپا و رئیس جمهور آمریکا میتوانند به برداشتن این تحریمها در مقابل مجالس قانون گذاری و کنگره استناد کنند.
*روابط بین الملل چه تحولی بعد از مذاکرات لوزان پیدا کرد؟
سیاستی که اتحادیه اروپا، چین و روسیه در خصوص پرونده هستهای ایران دنبال میکنند عینا همان سیاستی است که آمریکا در قبال ایران در پیش گرفته است. واشنگتن نماینده کشورهای ذینفع در این پرونده بود. آمریکا از وجهه و توانایی جهانی خودش برای حل پرونده پیچیده هستهای ایران بهره گرفت.
*چرا آمریکا به دنبال این توافق بود به طور خاص نفع آمریکا از بازی جه بود؟
دولت اوباما دستاورد چندانی در صلح خارومیانه (اعراب و اسرائیل)، معادلات عراق، سوریه و.... نداشت. مذاکره با ایران میتوانست تنها دستاورد سیاست خاور میانهای اوباما باشد. از سوی دیگر غلبه سیاستهای نگاه به شرق دور آمریکا موجب شده بود ایالات متحده به دنبال کاهش تنش با ایران در خصوص مسائل هستهای؛ و تبدیل شدن ایران از یک مسئله هستهای به یک راه حل بود. این امر هزینه ایالات متحده را کمتر کرد.
*نظام یک - چند قطبی به واسطه مذاکرات هستهای ایران و ۵+۱ تقویت شد؟
عملا از گذشته هم آمریکا به عنوان یک قدرت اثر گذار در کنار ۳ کشور اروپایی، چین و روسیه در معادلات جهانی نقش داشتند و حاصل بر هم کنش آنها روابط بین قدرتها را شکل میداد. مذاکرات ایران و ۵+۱ به آن دلیل که همه چیز آن در مجموعه ۵+۱ مورد توافق طرفین بود یک نمونه یک – چند قطبی بود چنانکه آمریکا به نمایندگی از ۵ قطب دیگر با تهران مذاکرات طولانی داشت. هر چند روسیه و چین در حال حاضر نظام یک – چند قطبی را چندان قبول نمیکنند مسائل دیگر در جهان امروز نمونه بارز رفتار این دو کشور است اما در بحث هستهای حرف این کشورها با ایران یکی است. ایده آل روسیه و چین تبدیل نظام یک – چند قطبی به نظام چند قطبی است اما عملا این آمریکا ست که همچنان توانایی مانور در این سطح را دارد. البته ایرا ن و غرب تنها در مسائل هستهای توانستند به یک تفاهم سیاسی برسند اما میان ایران و غرب در بسیاری از موارد فاصله عمیقی وجود دارد.
*آینده سیاست خارجی ایران پس از لوزان را چگونه میبینید؟
نباید انتظار تغییر آنچنانی در روابط خارجی کشورمان داشته باشیم. البته تعدیلاتی رخ خواهد داد. اگر ایران سعی کند در بسیاری از موارد مانند مسائل هستهای به جای مسئله بودن بخشی از راه حل باشد بیتردید موفق خواهد شد تعدیلات گستردهای در روابط خارجی خود با دنیای بین الملل داشته باشد. من فکر میکنم تا مدت زیادی شاهد آثار آنچنانی از تحول در روابط ایران و جهان بین الملل نباشیم.
*یعنی توازن ژئوپلتیک منطقه تا مدت زیادی تغییر نخواهد کرد؟!
خیر هنوز؛ میان ایران و همسایگان و دو قدرت منطقهای عربستان و ترکیه؛ مسائل زیادی وجود دارد. از سوی دیگر منافع ایران و آمریکا در خارمیانه اشتراک چندانی ندارد. ایران باید برای برهم زندن توازن ژئوپلتیک منطقه نیازمند تبدیل شدن از مسئله به راه حل است. اگر بازهم ما وارد Paradigm Shift (شیفت پارادیمی) شویم قطعا در بلند مدت اثر گذارتر خواهیم بود.
*اگر توافق نامه هستهٔ در تیرماه امسال امضا شود چه تاثیری بر رژیمهای بین المللی خواهد داشت؟
اگر این توافق نامه هسته ای در تیرماه امضاء شود عملا ما با یک سنت جدید یعنی NPT 2 مواجه خواهیم شد. بسیاری از مفاد توافق نامهای که ممکن است در آینده امضاء شودمی تواند وارد NPT شود. همگان به درستی میدانند که NPT از آنجا که محصول دوران جنگ سرد است نیازهای امروز را که با توجه تغییرات متعددی در دنیای بین الملل و بر هم کنش دولتها ایجاد شده است پاسخ نمیدهد. بنابراین توافق احتمالی ایران و ۵+۱ الگوی مناسبی برای رژیمهای بین المللی خواهد شد. مقدار زیادی از سوء تفاهماتی که میان ایران و ۵+۱ به وجود آمده است به دلیل همین NPTمحصول جنگ سرد است. در آن دوره تکنولوژی حاکمیت پذیر بود اما در زمان کنونی چنین وضعیتی وجود ندارد. به هر حال کشورها به دنبال راهکاری جدید برای اعمال بهتر نظارتها و دستیابی به انرژی هستهای هستند در این راه مذاکرات ایران و ۵+۱ میتواند راه جدیدی را برای تولد NPT 2 بازی کند.
پایگاه خبری تحلیلی ندای ایرانیان ، کد خبر 21146 ، 19 فروردین 1394 .