Loading...

تحول رابطه هویت و امنیت پس از جنگ سرد

تحول رابطه هویت و امنیت پس از جنگ سرد


جهانی شدن به عنوان مهمترین پدیده دو دهه آخر سده بیستم تبعات زیادی را به همراه داشته است . هویت ها در حالت کلی و هویت ملی در حالت خاص از اصلی ترین ابزارهای انسجام ملی در دوران مدرن بودند و هم اکنون از جهانی شدن متاثر شده اند . با فروپاشی نظام دو قطبی و رشد جهانی شدن ، دولتها آسیب پذیر ، حاکمیت ها محدودتر ، مرزها نفوذ پذیرتر و اقتدار دولتها با چالشهای جدیدی رو به رو گردیده اند . در این وضعیت دولت از شکل سرزمینی و محدود شدن به یک موقعیت ژئوپلتیکی خاص و ثابت خارج شده و بسیاری از الگوهای رفتاری ، دیگر تابع وضعیت سرزمینی مشخص به لحاظ فیزیکی نمی باشد . در چنین شرایطی مردم به عنوان یکی از عناصر اصلی تشکیل دهنده دولت تابع یک هویت مشخص حکومتی نبوده و ضمن تکثر و تنوع هویت ها از یک هویت کلان برخوردار نمی باشند . با توجه به رشد روند جهانی شدن ، شاهد ظهور هویت های جمعی هستیم که بر اساس خودآگاهی های سیاسی جدید شکل گرفته اند . پیش تر از این می توانستیم درباره فرهنگها و هویت های متکثر موجود ، در چارچوب دولتهای ملی سخن بگوئیم اما امروزه مرزهای پیشین رو به محو شدن هستند و فضای جدیدی در حال شکل گیری است که خود آگاهی های سیاسی نوینی را در پی دارد . از دیگر پیامدهای جهانی شدن ، به گفته رابرتسون ، نسبی شدن انواع هویت است که بر اثر نفوذ پذیری جوامع ملی و واحدهای هویتی و محلی و دیگر هویتها در مقابل نیروی جهانی شدن بوجود آمده است که این وضعیت در بسیاری از کشورها به بحران معنا و هویت تعبیر می شود . که در این رابطه یکی از شاخص های ناامنی را می توان ناشی از خلاء بی معنایی نامید .


رساله ی کارشناسی ارشد رشته روابط بین الملل ، دانشگاه آزاد اسلامی ، واحد کرج
تاریخ دفاع : شهریور 1382 / شهرزاد فولادوند


ارسال نظر

(بعد از تائید مدیر منتشر خواهد شد)