Loading...

بررسی علل عدم توانایی سیستم سیاسی ایران در جذب مشارکت سیاسی از کودتا تا انقلاب 57-1332

بررسی علل عدم توانایی سیستم سیاسی ایران در جذب مشارکت سیاسی از کودتا تا انقلاب 57-1332

بررسی علل عدم توانایی سیستم سیاسی ایران در جذب مشارکت سیاسی از کودتا تا انقلاب 57-1332
احزاب سیاسی رسمی ایران در طی این سال ها خود موضوع مستقل ارزشمندی برای تحقیق نیستند زیرا پیدایش و افول آن نشات گرفته از یک حرکت مردمی و بر حسب مسائل اجتماعی و سیاسی نبوده همچنین کاملا بیگانه از مردم و فرهنگ سیاسی جامعه فعالیت کرده اند در طول ادامه فعالیت تاتیر قابل توجه ای بر اقشار مردم نداشته اند و در صحنه سیاسی کشور هیچگاه به عنوان پارامتر مستقلی مطرح نبوده اند . بنابراین کارنامه احزاب در طی این برهه زمانی موفق و مثبت نبوده است . باطبع سیستم سیاسی نه ضرورت وجود احزاب خود جوش و فعال را حس می نموده و نه سعی در اصلاح عملکرد احزاب سیاسی داشته است به این ترتیب سیستم سیاسی خودش را از بهترین وسیله جذب مشارکت مردم محروم نموده بود یکی از روش های مهم دیگر جذب مشارکت و تشویق مردم به مشارکت بیشتر در مسائل اجتماعی ، سیاسی و اقتصادی جامعه ، اصلاح سیستم بر اساس نیازها و خواسته های مردم است که در فصل بعدی به بررسی این اصلاحات و میزان توفیق حاصله جهت جذب مشارکت می پذیرد.سال های سی و دو تا پنجاه هفت را می توان به چهار دوره تقسیم نمود . اساس تقسیم بندی ، اقدامات اصلاحی و گسترش یا سرکوب و تمرکز سیستم بوده است . دوره اول از بیست و هشت مرداد تا شهریور سال سی و نه . دوره دوم از شهریور سی و نه تا اواخر چهل و یک . سال سوم از اوایل سال چهل ودو تا اواسط سال پنجاه و پنج . سال چهارم از اواسط سال پنجاه و پنج تا سقوط سلطنت .دوره اول و سوم با تمرکز و سرکوب شدید مخالفان همراه بوده و دوره دوم و چهارم سیستم سیاسی اصلاحاتی را  در زمینه های اجتماعی و اقتصادی و سیاسی رهبری نموده است . این چهار دوره نه به دلیل نیاز سیستم و ضرورت های اجتماعی ناشی از رخدادهای طبیعی ناشی از حرکت مکانیسم داخلی جامعه ، بلکه به دلیل دخالت های کشورهای خارجی و فشار آن دولتها به سیستم سیاسی بیش از آنکه به محیط داخلی خود توجه نماید و نهادهای خود را از آن اخذ نماید و داده های خود را بر اساس نیازها و تقاضایی محیط داخلی به جامعه تحویل دهد . در دوره دوم دوباره سعی در مذاکره و جلب همکاری مخالفان و در حقیقت به خدمت گرفتن آنها در جهت اهداف از پیش تعیین شده سیستم صورت گرفت . سیستم سیاسی ایران یک سیستم سنتی و انعطاف ناپذیر و سرکوب گر بوده که به دلایل زیر دچار بحران مشارکت بود:
1 – با توجه به اینکه شاه معتقد به نوعی رسالت برای خود و تایید مذهبی و در جهت اداره ایران بود هرگونه تقاضای مشارکت را غیر مشروع تلقی می نمود . حاضر به قبول هیچگونه انتقادی از حکومت خود نبود .
2 – هیئت حاکم ایران ، سازمانها و نهادهایی را که توسط تحصیل کردگان و روشنفکران اصلاح طلب  در سال های بعد از سی و دو مانند نهضت مقاومت ملی و یا اوایل دهه چهل مانند جبهه ملی دوم ما را فاقد مشروعیت می دانست و حاضر به پذیرش آن به داخل سیستم سیاسی نبود.
3 – با وجود اینکه احزاب رسمی ملیون و مردم و یا ایران نوین و مردم با اجازه و حتی دستور شخص شاه تشکیل شده بودند و هر دو کاملا وابسته به دربار و نظام حاکم بودند . شاه حتی طاقت تحمل انتقادی سیاسی ملایم حزب به اصطلاح مخالف مردم را از دولتمردان حاکم که وابسته به حزب ایران نوین بودند را نداشت تا جای که در مواردی با این منتقدین برخورد نمود .
4 – به دلیل سرکوب مستمر مخالفان میانه رو و اصلاح طلب به تدریج مخالفان بسیار ، رهبری مردم را در جهت مخالف با سیستم سیاسی حاکم بدست گرفتند . بنابراین در مبارزه سیاسی به جای طرح همکاری ، از روش جانشینی در جهت مقابله با هیئت حاکم پرداختند . به این ترتیب حاضر به سهیم نمودن سران حاکم در سیستم بعدی نبودند بنابراین جامعه کاملا دوقطبی گشته و به نقطه غیر قابل بازگشتی رسیده بود .
در پایان می توان گفت از یک طرف سیستم به دلیل ضعف های متعدد ساختاری و کارکردی با خود قادر به جذب مشارکت نبود ، از سوی دیگر به دلیل عدم جذب مشارکت نخبگان و روشنفکران و تحصیل کردگان که خارج از سیستم سیاسی بودند . سیستم نتوانست از این نیروهای متخصص و خلاق جهت بر طرف نمودن ضعف های خود و بازسازی و مرمت ساختارهای موجود و بهبود کارکردهای خود استفاده نماید .


رساله کارشناسی ارشد رشته علوم سیاسی ، دانشگاه شهید بهشتی
تاریخ دفاع : 1373 / محمود صفری



ارسال نظر

(بعد از تائید مدیر منتشر خواهد شد)