بررسی تطبیقی سیاست خارجی امریکا و روسیه در قبال بحران یوگسلاوی
همزمان با پایان گرفتن جنگ سرد و فروپاشی نظام دو قطبی حاکم بر جهان تحولات شگرف و بی سابقه ای در دنیا اتفاق افتاد . یکی از این تحولات فروپاشی جمهوری فدرال سوسیالیستی یوگسلاوی سابق بود که پس از چندین دهه اتحاد جمهوری های تشکیل دهنده آن سرانجام در نیمه اول دهه 1990 پس از جنگی خونین تجزیه گردیده و جای خود را به چهارجمهوری مستقل و نیز یک جمهوری فدرال بنام یوگسلاوی ، متشکل از ده جمهوری صربستان و مونته نگرو داد . عمده ترین عامل در فروپاشی جمهوری فدرال یوگسلاوی سابق کم رنگ شدن متعادل کننده این کشور در بین بلوک قدرت عمده جهانی یعنی امریکا و شوروی سابق پس از تحولات اخیر در نظام دو قطبی بین المللی بوده است . برای امریکا اهمیت یوگسلاوی سابق در دوران پس از جنگ جهانی دوم نتیجه کارکرد مستقیم جنگ سرد بود. یوگسلاوی به پیمان ورشو نپیوسته و ضمن اینکه تحت انقیاد شوروی سابق و زمامداران آن کشور در نیامده بود این قدرت را از دسترسی به سواحل دریای آدریاتیک که امر فوق العاده مهمی در تغییر توازن بین دو قدرت جهانی بود نیز محروم نموده بود این اهمیت ژئواستراتژیک سبب شد که یوگسلاوی مورد توجه امریکا قرار گیرد در حالیکه اهمیت یوگسلاوی برای شوروی سابق و بعدا بگونه ای دیگر برای روسیه از جنبه های نژادی فرهنگی و مذهبی و نیز در شکل و محتوای ایدئولوژیک سوسیالیستی حاکم بر آن کشور که می توانست به عنوان یک متوازن کننده نیروهای وارده از سوی شرق و غرب به یکدیگر عمل نماید قابل ملاحظه بود . فروپاشی و تجزیه اتحاد جماهیر شوروی باعث گردید نقش یوگسلاوی سابق بعنوان یک منطقه حائل در بین دو قدرت جهانی تغییر کند . و در نتیجه در شرایط جدید نظم نوین جهانی زمینه های فروپاشی آن را فراهم نمود.
رساله کارشناسی ارشد رشته علوم سیاسی ، دانشگاه شهید بهشتی
تاریخ دفاع : دی 1375 / احمد نادری سمیرمی